صبر و تسلیم اولین وظیفه منتظر واقعی
انتظار حلقه اتصال شیعه با امام معصوم (ع) و معیار ارزش انسانها و عامل پویایی و سازندگی و اجتماع است. انتظار از جمله مقوله های بسیار دشوار و با فضیلت در دوران غیبت امام عصر(عج) است این مسئله به قدری با اهمیت است که می تواند نقش تعیین کننده ای را در زندگی مسلمانان ایفا نماید چرا که در احوالات اسف بار دوران انتظار هر دو نتیجه انحراف و هدایت و رستگاری امکان پذیر است. |
به عبارتی دیگر سلوک منتظران در دوران انتظار به مانند راه رفتن به روی لبه تیغ تیزی است که اگر بی راهبر قصد سلوک نماید رسیدن به ورطه هلاک دور از انتظار نخواهد بود. و ترک این مرحله با همرهی پیر و مراد، فضایل بی کرانی را دربر خواهد داشت.
حال با مشاهده روایات در باب انتظار، این سوال در ذهن متبادر می شود که چرا انتظار از چنین فضیلت برجستهای برخوردار است؟ در پاسخ باید گفت که انتظار حلقه اتصال شیعه با امام معصوم (ع) و معیار ارزش انسانها و عامل پویایی و سازندگی و اجتماع است. بنابراین اثرات مفید و سازندهای برای منتظران واقعی دارد که به چند مورد آن اشاره میگردد:
شرایط بسیار دشوار عصر غیبت, مستلزم آن است که هر شیعه منتظری, در برابر مشکلات و گرفتاریها بایستد و از موجودیّت و هویّت خویش دفاع کند و صبرش مغلوب حوادث نشود. امام رضا (ع) در رابطه با همراهی و ملازمت صبر و انتظار فرج فرمودهاند: ما أحسن الصَّبر و انتظار الفرج؛1 چهقدر نیکوست صبر و انتظار فرج.
نتیجه صبر در انتظار, پیروزی است. امام کاظم (ع) در این زمینه میفرمایند: هر کس صبر کند و انتظار کشد به فرج و پیروزی میرسد و انتظار فرج بخشی از فرج است.2 این مسئله چنان حیاتی است که صابران دورهی انتظار از گروندگان به غیب, بلکه از مفلحان و رستگاران شمرده شدهاند.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: طوبی للصّابرین فی غیبته! طوبی للمُقِیمِین فی مَحَبَّته ... اولئک و صَّفهم الله فی کتابة فقال: والّذین یُؤمِنُونَ بِالغَیبِ و قال: اولئکَ حِـزبُ اللهِ ألا أنّ حِزبُ الله هُمُ المـُفلِحُون؛3 خوشا به حال صبر کنندگان در دوران غیبت مهدی (ع)! آنها همان کسانی هستند که خداوند وصف ایشان را در کتاب خود آوردهاست آنجا که میگوید: کسانی هستند که به غیب ایمان آوردهاند و همچنین آنان حزب الله هستند، آگاه باشید حزب خداوند همان رستگارانند.
منابع:
1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 110 .
2. موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج 2، ص 411 .
3. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 143 .